- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مناجات با امام زمان در شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
آقا بیا که روضۀ موسی بن جعـفر است چـشمانمان ز داغ مصیباتـشان تر است جامـه سیـاه بر تـن و بر جـان شـرار آه دل هـا به یـاد غـصۀ او پُـر ز آذر است افـتاده است بی کس و تنهـا، غـریب وار مـردی که با تمـامی خـلـقت برابر است مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است زندان نگو، که گرم مناجات با خداست غار حرای حضرت موسی بن جعفر است بـاشد همـیـشه ورد زبـانـم به هـر نـفس لعـنت به آن یهودی بی دین که کافر است ای مـن فـدای شـال عـزای شـمـا شــوم آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفـر است
: امتیاز
|
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
حصار پشت حصار آفتاب در زنجـیر و صبر سجـده کند در کـجـاوۀ تـقـدیر و سقف ابری زندان چقـدر کوتاه است برای آن که شود خواب کهنه ای تعبیر سیاه شب؛ پر از آوازۀ نماز کسی ست صدای لـرزش زنـجـیرهای دامن گیر صدای بال قنوتی که زخم ریزان است زبـور آیـنـه هـایی که می شود تـکـثـیر چه سعی ها که نشد تا شکسته اش بینند برای آن که بریزد به دامنش تـقـصیر دوتکّه پوست، دو سه تکّه استخوان نحیف که در محاصرۀ کـینه می شود تعـزیر بهار مـوسـوی آشـفـتـه می شود در باد و یک پـیـالـۀ مـسـمـوم می کـند تـأثـیر
: امتیاز
|
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
پر بسته بود وقت پریدن توان نداشت حتی به خانه نیز؛ ز دشمن امان نداشت خو کرده بود با غـم زندان خـود ولی دیگر توان صبر در آن آشیـان نداشت جـز آهِ زخم هـای دهـن بـاز کـرده اش در چارچوب تنگ قفس همزبان نداشت آنـقـدر زخـمی غـل و زنجـیر بود که انـدازۀ کـشـیـدن یـک آه جـان نـداشـت هر چند مـیـزبان تنش تـخـته پـاره شد هرچند روی پـل بدنـش سایبان نداشت دیـگـر تـنـش اسـیـر سُـم اسب ها نـشد دیگر سرش به خانۀ نیزه مکان نداشت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
ای که در پای دعـا دستی تـوانا داشتی در نـیـایش بـال پـروازی به بـالا داشتی ولوله افـتاد از شور تو در هفت آسمان درمناجات و دعا از بس که غوعا داشتی ذکر تو هر روز یا سبّوح و یا قدّوس بود با چنین آواز جا در عرش اعـلا داشتی هیچ از تـاریکی زنـدان ننـالـیدی که تو خلوتی با خالق محبوب و یـکـتـا داشتی جبرئیل ازگوهر اشکت به کف تسبیح داشت ای که درباغ دعا چشمی چو دریا داشتی از نـسـیـم مـهـر تو مـوسی کـلیم الله شد در نفـس هایت تو اعجاز مسیـحا داشتی نورعشقت روشنی بخشید برسینای عشق در نـگـاه روشـنـت نـور خـدا را داشتی قدسیان مست تـمـنای تو می گشتند و تو رنگ و بو ازگلشن سرسبز طاها داشتی گرچه سائید ازغل و زنجیر پای تو ولی در ره عشق و وفا جانی شکـیـبا داشتی اجر روزه داریت این بود در افطار عشق کز شهادت باده ای ناب و گوارا داشتی تا قیامت از سر دلـدادگـان خـود مگـیر سایه ای کز ابر رحمت بر سر ما داشتی هر زمانی که عـدو زد تـازیانه بر تنت در دل خود دردی از غم های زهرا داشتی جای دارد بر فلک ناز آورد روز جـزا گربگویی ای «وفائی» لطف ما را داشتی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی ابن جعفر ای همه آزادگان را مقتدا موسی ابن جعفر ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر با نـگـاه نـافـذت ای مـوسـی آل مـحـمـد شدعصا دردست موسی اژدها موسی ابن جعفر در دل مطمورهها داری به فرمان الهی حکمرانی بر سماوات العلی موسی ابن جعفر کـاظمینت از برای شـیعـیان و دوستانت هم مدینه،هم نجف، هم کربلا موسی ابن جعفر شب که تاریک است وتنهایی چراغ تواست باتو حلقۀ زنجیر میخواند دعا موسی ابن جعفر این عجب نبود که کوه ودشت وصحرا وبیابان با تو گردد همنوا و همصدا موسی ابن جعفر تا بود جانم بـه تن دست از ولایت بر ندارم کز ولادت با تو بودم آشنا موسی ابن جعفر ناز بر فـیض مسیحا میکنم جایی که باشد خاک درگاه تو بر دردم شفا موسی ابن جعفر عضوعضوم گر زهم گردد جدا صد بار بهتر کز تو یک لحظه دلم گردد جداموسی ابن جعفر تربت وصحن وسرای تواست درشهر دل من هردلی بر تواست یک صحن وسراموسی ابن جعفر شُهـرت باب الحوائج در امامان را تو داری انس و جان آرند درکویت رجا موسی ابن جعفر کل خلقت را دهی حاجت اگر آرند خلقت بر درت پیوسته روی التجا موسی ابن جعفر تو همان چشـم خدای ذوالجلالی کز نگاهی خلق عالم را کنی حاجت روا موسی ابن جعفر دوست دارم کزدوچشم خویش درپای ضریحت اشک ریزم بر توهرصبح ومسا موسی ابن جعفر دوست دارم گردنم در حلقۀ زنجیر باشد تا کنم یاد از تن پاک تو یا موسی ابن جعفر دوست دارم چون درختی بین آب و گل بمانم تا بدانم با تو چون شد سال ها موسی ابن جعفر کُند بر پا، دست در زنجیر، اشکت در دو دیده در دلت خون، بر لبت ذکر خدا موسی ابن جعفر کس نبود از هیفده دختر به بالای سر تو تا بگرید بر تو و گیرد عزا موسی ابن جعفر تو همای قلـۀ نوری و زندانت قـفس شد در قفس ماند ازتو مشتی پربه جاموسی ابن جعفر با کدامین جرم بعد از سال ها حبس و شکنجه سوخت قلب پاکت از زهر جفا موسی ابن جعفر چون نگرید بر تو میثم ای همای وحی کآخر گوشۀ زندان بدادی جان وگردیدی رهاموسی ابن جعفر
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
مشـکـل گـشـای کـارهـا باب الحـوائج ذکــر تـوسّـل های ما بـاب الـحـوائـج دارد هوای شـیـعـه را باب الـحـوایـج پیوسته می گوییم «یا باب الـحـوائج» پر می کـشد دل های ما تا کـاظـمیـنش امشب عجب دارد تـمـاشـا کـاظمینش عیسای اهل البیت مـوسـای کلیم است مانند بـابـایش کـریـم ابن الکریم است بین دعـاهـایش غـریبه هم سهیم است بابای سلطان خـراسـان از قـدیم است دارد دمی مـثـل مسیـحـا کـظم غیظش عبد خدا می سازد او با کـظم غیظش از هر بـلایی شیـعـه ها را حفظ کرده تحت لـوای خـویش ما را حـفظ کرده در سینه اش عـلـم خـدا را حفظ کرده اعـجـازهـای انـبــیـا را حـفـظ کــرده با یک نگاهش زیر و رو شد بُشرحافی مجذوب حُسن خُلق او شد بُـشر حافی آری وقــار او وقــار دیــگــری بــود اکـسـیـر عـلـم او عـیـار دیـگـری بود هر احـتـجـاجش افـتـخـار دیگری بود تـیـغ کـلامش ذوالـفـقـار دیـگری بود مانند زینب، عمّه اش، مرد سخن بود در هرسؤالی پاسخش دندان شکن بود گلبـرگ های یـاس را پـژمـرده بـودند از بس که آقا را شکـنـجه کرده بودند پا را دگـر از حد فـراتـر بُـرده بـودند رقـاصه ای را پـیـش او آورده بـودند ذکر الهی را عـجب محسوس میگفت «سبحانکَ»«قدّوس»«یا قدّوس» میگفت یک بار نه ... بلکه هزاران بار افـتاد در لـحـظـۀ بـرخـاسـتـن بـسـیار افـتاد دسـتـش ز روی شـانـۀ دیــوار افــتـاد آن لحـظـه یـاد مـادرش انـگـار افـتـاد زنـجـیرها تاب و تـوانش را گـرفـتـند یک عـدّه ای نامرد امـانـش را گرفتند
: امتیاز
|
شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام
قلبی که به دست غصه ها زنجیر است مانـنـد هــوای سـامـرا دلـگـیر است آقــای جــوان شـهــر غــم هـا دیـگـر از شـدّت ظـلم این زمانه پـیـر است زخـمی شـده از زهـر، گـلـوی مـولا زهـری که به بُرّندگی شمـشیر است یـک مــادر قــد خـمــیـده از راه آمـد بالای سـرش نشست...اما دیـر است انـگـار که زخـم چـهـره را می بـیـنـد چشمان ترش محو همان تصویر است یک کـربـبـلا عـطـش بـرایش مـانـده نـوشـیدن آب هـم که بی تاثـیـر است نـیـمه شب سـامـرا و دوری...انگـار این غصه به آه هرشب من چیره ست ما را به دعـای خیر خود مهـمان کن آقـا نـفـس حـق شـمـا اکـسـیـر اسـت
: امتیاز
|
شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام
تنهـا نه اینکه بر تن تو جـامۀ عـزاست حتی سیـاه پوش غمت سُـرّ من رئاست غم، واژه ای که بیشتر از هر کس دگر با چـشم هـای دائـم الأشـک تو آشنـاست تنهـا، غریب، گـوشـۀ سـرداب خـانه ات بر گونه هایت اشک عزای پدر رهاست ایـن روزهـا اگـر کـه نـداریـد زائــری ما را به سامرا ببر، اینجا پر از گداست انــگــار مــاتــم تــو تــمـامـی نـدارد و هر روز، سینۀ تو به یک داغ مبتلاست تـو سـوگـوار خـانـۀ آتـش گـرفــتــه ای اما شکستن تو در این داغ، بی صداست مثل هـمـیـشه آخـر شعـرم رسید و بـاز دستم به دامن تو و امضای کـربـلاست
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در هنگام وفات
عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بـود پارهگریبان، بی سر و سامان شدن بود اول قـرار ما دو تـا قـربــان شـدن بود رفتی و سهـم من بـلاگــردان شدن بود یکسال و نیم آتـشگرفتن سهـم من بود تـقــدیــر پـروانه از اول سـوختـن بود یکسال و نیم از رفتن تو گـریـه کردم با هـر نــخ پـیـراهـن تو گـریـه کـردم خیــلــی برای کـشـتـن تو گـریه کردم با خـنـدههای دشـمن تو گــریــه کـردم هرشب بــدون تو هزاران شب گذشته دیگــر بیا آب از ســر زینب گــذشتـه آخــر مــرا بـا غــصّــۀ ایّــام بــردنــد با خــاطـرات سیــلی و دشنــام بـردنـد بین همان شهــری که بزم عــام بردند این آخـر عــمـری مرا در شــام بردند پــروانــه ها خـاکسترم را جمع کردند از زیــر سایه بستــرم را جـمع کردند گــفــتــم به عبـدالله که یــاد قَــرَن کــن کمتر کنارم صحبت از باغ و چمن کن این آخر عـمـری مرا رو به وطـن کن من را میان کـهـنـه پـیـراهن کـفـن کن با قــاسم و عبــاسـم و اکـبــر بیــائــیـد من را بـسوی کــربــلا تـشـیـیـع نمائید حــالا دگــر بال و پــری دارم، نـدارم در آتـشـت خــاکــسـتـری دارم، ندارم من سـایــۀ بــالا ســری دارم، نــدارم چـیزی به جز چشم تری دارم، نـدارم آنقدر بین کوچهها بال و پـرم سوخت والله بـعـد کـربـلا خـاکـستـرم سوخت بــاور نخــواهی کــرد با اغـیـار رفتم بـا قلب پــاره بر ســر بــازار رفــتــم خیـلــی میــان کـوچـههـا دشـوار رفتم بــا نـاسـزای تــنــد نــیــزهدار رفــتــم یـادم نـرفـتـه دست بر پـهـلـو گـرفـتـم با کعب نی هـم، ای برادر خو گرفتم دیر آمدم دیدم سرت دست کـسی رفت عـمّـامـۀ پـیـغـمـبرت دست کسی رفت هم یـادگــار مـادرت دست کـسی رفت دیدم چسان انگشترت دست کسی رفت هم خـویش را پـهـلوی تو انـداختم من خود را به ناله روی تـو انـداخـتــم من
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی وفات حضرت زینب سلام الله علیها
یـا زهـرا ببـیـن جـانم بـر لبِ ســـوز عــالـم از داغ زیــنـبِ دختـر عزیزت تـو بستـره ای وای ای وای عـزادار غـم های دلـبـره ای وای ای وای مـی خونه گـل حـیـدر*** أشهد و دم آخـر*** به یـاد مصیبت هـای بـرادر وای؛ غریب حسین ــ غریب حسین ــ غریب حسین (۲) ********************************************* پـیـرهـن حـسـیـن تو آغوششه هنوز یک صدا توی گوششه یکی میزنه ناله از عطش ای وای ای وای یکی میان خیمه کرده غش ای وی ای وای دل عمّه چه زاره *** میگـه عیـبی نداره *** عموی با وفاتون آب میاره وای؛ غریب حسین ــ غریب حسین ــ غریب حسین (۲) ********************************************* وقت رفـتـنه داره سـوز و آه یـاد کــشــتـۀ بـیـن قـتــلـگــاه میگه زیرلب نور عین من ای وای ای وای لباسات و بردن حسین من ای وای ای وای سر تو روی نی ها *** کفنت خاک صحرا ***أمون از دل حیدر، دل زهرا وای؛ غریب حسین ــ غریب حسین ــ غریب حسین (۲)
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در هنگام وفات
ای آنکه وجــودم شده بیت الحـزن تـو غـرق غـم و انـدوه شـدم از مـحـن تو در آتش هجران تو یک سال شب و روز چون شمع وفا سـوخـتم از سوختن تو یک سال نه،یک عمرگذشته است که ازغم گـریـان شــده ام بـر بـدن بـی کـفـن تـو در خـلـوت با پیرهن غـرقـه به خونت مـشـغـول زیـارت شـده ام بـا بــدن تـو خواهی که بدانی چه رسیده است به زینب صدچاک شده جان ودل من چو تن تو آتـش زده یـکـبـار دگـر هـسـتـی مـا را خـونـی که روان بود ز کـنـج دهن تو تو لالـۀ خـونـیـنـی و من یـاس کـبتودم پـرپـر شـده ام از غـم پـرپـر شـدن تـو همراه بـسی خـاطـرۀ مـردی و ایـثــار ثبـت است به تـاریـخ پـیام و سخن تو عمری ست«وفائی» ز مصیبات دل من بـا آتـش دل سـوخـتـه در انـجـمـن تـو
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام وفات
در چـشـم های مـنـتـظرم نا نمانده است یک چـشـم هم بــرای تماشا نمانده است از بسکه گریه کرده ام و خون گریستم اشکی برای دخـتـر زهـرا نـمانـده است نزدیک ظـهـر و بستـر زینب در آفتاب جانی ولی در این تن تـنـها نمانده است چـیزی برای آنکه فـشـارم به سیـنـه ام جز این لـبـاس کهـنـه خدایا نمانده است غــارت زده منم که پس از غـارت دلم زلـفـی بـرای شـانـه زنـهـا نـمانده است ای شـاه بی کـفـن، کـفـنـم کـن بــرادرم با دست خـود به چـادر مـشـکـی مادرم آه از خـیــام شـعـلـه ور و از شراره ها از خـنـده هـا،هـلـهـلـه هـا و اشـاره هــا غارتگران پس از تو به ما همله ور شدند بـسـتـنـد پـیـش مـا هـمـۀ راه چــاره هـا غـارت شدند جـوشن و پـیـرآهن و علم حـتـی زخـیـمـه هـا هـمـۀ گـاهـواره هـا در دستـهـا نـبـود بـه جـز تـازیـانـه هــا بر پنجه هـا نبـود به جـز گـوشـواره ها چیزی نـمـانده بود که معـجـر بخوانیش بر گیـسـوان شعـلـه ور از تکه پاره ها از بس زدند بال و پر کودکان شکست از بس زدند چوب تر خیزران شکست
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام وفات
کسی محـبـت خـود يا که بـرمـلا نـکـنـد و یـا به طـعـنـه و دشـنـام اعـتـنـا نکـنـد تـمـام شـهـر ز احـوال من خـبـر دارنـد قـرار نیست دلـی بـشـکـنـد صـدا نکـنـد به زنـده ماندن شمع و عــروج پـروانه کـه آشـنـای کـسـی تـرک آشــنـا نـکـنـد فـراق بـعـد تو با هیـچ عـاشـقـی دیـگـر چـنـانکه با دل من کـرده است تا نـکـند به روی شانه هر کس جنازه ای بردنـد نـشـد که خـواهـر تـو یـاد بـوریــا نکـند قسم به دست امامت که خواهرت آن شب مـحـال بـود بـرای تو جـان فــدا نـکـنـد تو زنده بودی من هر چـقـدر نـاله زدم نـشـد که رأس تو را از بدن جـدا نکند به زیـر تـابش خـورشیـد بستری دارم چـگـونـه یـار به محـبـوب اقـتـدا نکــند به پشت گـرمی پـیـراهن تو می میرم کسی ز سینه ام این هـدیه را جـدا نکند
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در هنگام وفات
یکسال میشود که تو هم پر کشیـدهای من هم به سوگ پر زدن تو نشستهام *** *** *** *** ***
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام وفات
نه هم دمی، نه مونسی،نه یـار و یاوری جان دادنم چه سخت شد این روز آخری یک سال و نیم هست که هِی میخورم زمین مـثـل کــبـوتـری کـه نـدارد دگـر پــری گرچه جلال وشوکت من ارث مرتضی است ارثــیــۀ قــد خــم مـن، هـسـت مــادری عـبـدالـه ایـن تـن و بــدن خـسـتــۀ مـرا تا زیر نور و شعـلۀ خـورشید می بری؟ پـاشـو، حـسـیـنـم آمـده رد و بـدل کـنـیم درد دل و گــلایــۀ خـواهــر بــرادری در گنجه لای بقچه،لباسی ست رنگ خون برخـیـز، بـلکـه مـونس من را بـیـاوری می خـواهم از فـراق شکـایت کنم به او درسینه ام غمی است که او هست مشتری من را زدند، خب به فدای سرت حسین هر کس رسید، در تو فرو کرد خنجری سر نیزه ای که بر کمرت خورد روی اسب بـعـدا کـمـانـه کـرد به کـتـف کـبـوتری عباس اگر که بود، دگر غـصه ای نبود دیگـر نـمی دویـد کـسـی پـشت دخـتـری من زیـنـبــم موی مرا هـیچ کـس نـدیـد کـردم قـیـام تـا نـخـورد دسـت مـعجری
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
دل پراز شوکت و فرّشد،شب میلادعلى میـوۀ صبـر ظـفر شد، شب میلاد على فرشى از بال ملک،روى زمین گستردند آسمان زیر و زبـر شد، شب میلاد على سبز پوشان فلک، خـنـده کنان مى گفتند شب عـشـاق، سحـر شد شب میلاد على دل که با یاد على، گرد جهان مى گردید راحت از رنج سفر شد، شب میلاد على تا سحر زمزمۀ ناد عـلى، بر لب داشت هرکه زین مژده خبر شد، شب میلاد على چه مبارک سحرى بود که هر بنده ز خود تـا خـدا راه سـپـر شـد شب میـلاد عـلى سرو توحید،که سر به فلک افراخته بود قد برافـراشـتـه تـر شد، شب میلاد على مطلع الفجرهدایت، ز افق سر زد و گفت لـیـلـة الـقـدر دگـر شـد، شب میلاد على نـور جـاویـد ولایت، به نـبـوت پـیوست صحبت ازشیر وشکر شد، شب میلاد على نخل ایمان عـدالت، که برومـنـدى یافت سبز از این راهگذر شد شب میلاد على کعبه تنها صدف بود که در قلب کـویـر دامنش حِجر و حَجَر شد شب میلاد على زمـزم از زمزمۀ نام عـلــى شد شیرین ناودان زمزمه گر شد، شب میلاد عـلى تــازه شد بار دگر، شـیـوۀ ابـراهـیـمـى سهم بـتـخـانـه تـبر شد، شب میلاد على دید بتها همه در قبضۀ این بت شکن است کـعـبـه آیـنـده نـگـر شد شب میلاد على کعبه میـقـات دل انگیـز خدا جویان بود قــبلـۀ اهـل نـظـر شد، شب میلاد عـلى بسکه تأثیرپذیراست از این مژده (شفق) صاحب حـسـن اثر شد شب میلاد على
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
ماهِ مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان در ولایش آشنا و غـیـر را با ما بـخوان در توسل شـبّـر و شـبّیر را با ما بخوان «یا مَن أرجوهُ لکلِّ خیر» را با ما بخوان با نمازی، با دعـایی از گـنـاهانت برآی همچنان بنت اسد بر درگه یـزدان درآی دانهٔ اشـکـی چـنـان آییـنه صافت میکند سـوز آهـی مـحـرم بـزم عـفـافت میکند روبه مسجد کن ببین رحمت طوافت میکند ذات حق دعوت برای اعتکـافت میکند معتکف در مسجد آنچه دید جز آنجا نبود اعتکاف هیچ کس چون مادر مولا نبود مـادری کـاو را ببخشد عالیِ اعلی علی پـیـش کـعـبـه کس نداند حال او الّا علی میرسد بر گوش جانش نغمههای یا علی اعـتـکـافـش در حریم کعبه باشد با علی چون سرآمد اعتکافش،عشق شد مدهوش او تــا بـرآمـد آفـتــابـی بـود در آغــوش او ای حرم درباز کن جانانه را در بربگیر تیرگی بس، شمع با پروانه را در بربگیر چون صدف این گوهر یکدانه را در بربگیر خانه را بگشا وصاحبخانه را در بگیر در ز دیوارحرم وا کن، به مردم درببند خود کمر در خدمت این کودک و مادر ببند ای حرم! غسل زیارت کن جمالش را ببین چهرۀ چون ماه و ابروی هلالش را ببین خط بکش بر روی بتها وخط و خالش را ببین بر سر دست رسولالله مـقـالـش را بـبین کز زبور و مصحف و تورات ای جان جهان! هر چه فرمایی بخوانم، گویدش قرآن بخوان چون به رخسار پیمبر چشم حیدر باز شد از نگاهش عـقـدۀ غـم به پیـمـبر باز شد شهر علم مصطفی را برجهان در باز شد حـجـت داور لـبـش با نـام داور باز شد ای حریم کعبه! بشنو، این ندای دلنشین آیـههای مـؤمـنـون را از امیـرالمؤمنین اخـتـیـارش بـا خدا و عالمش در اختیار مرد میدانهای علم و حلم و مجد و افتخار جُرج جُرداق مسیحی گفت در هر روزگار کاش میشد یک علی وین ویژگیها آشکار
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
می سوخت در حرارت یک جلوه آفتاب سر بُرد از خـجـالت خود مـوج زیر آب دریـا شـنـیـد نـامش و از تـرس آب شـد خورشید پا برهنه زمین خورد از شتاب وصفش کسی نگفت وهزاران کتاب شد سطری نخوانده هیچ کسی زین همه کتاب کُلّی است مثل نور،ولی منحصر به فرد مـجـبـور روشـنـیـم و نـداریـم انـتـخـاب بنت اسـد رسـیـد و دعـا کرد کـای خدا! آمد برون ز کـعـبـه مـنـادای مـستـجـاب کعبه نداشت ظـرفـیـتِ جـلـوه این هـمه تصویر چون بزرگ ترآمد شکست قاب ما مست کرده ایم و به معراج می رویم از کـاسـه هــای لـم یَــلـدِ سـورۀ شـراب مـا را خـراب بــادۀ تـوحـیــد کـرده انـد جـمـع نـقـیـض را نـگـر؛ آبـادیِ خـراب آری بـزرگـتــر ز عـلـی نـیست آیه ای آری زلال تر ز عـلـی نـیست حـقِّ ناب سیـمـرغ، بی عـنـایت تـو مرغ خانگی مـرغی که با ولایت تو پر زنـد، عقـاب
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
شـیـعــۀ مــولا؛ چـهــره خــنــدان است جــشــن مـــیــلاد، شــاه مـــردان اسـت آمـده سـرور کـلّ عـالمیـن آمـده ابـالحـسن ابالحـسیـن انـشـاءالله بـا ایــن شـعــف وعـدۀ ما یک شب نـجـف دسته جـمـعـی همه ایوان طلا ذکر روحانی یا حـیـدر گوییم یا علی علی عـلـی را شـادی قلب ریحانه ی پیغمبر گـوییم یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲) ******************************************************************* گـرچـه عـاصـی و، گـر گــنـه کـاریــم روز وانــفــســا؛ مـــا تــــو را داریـــم تو شفیع محشری مولامولا نور وقدر و کوثری مولامولا بــر هـمـۀ عـالــم ولــی مـولـود کـعـبـه یا عـلی کـعـبه بر قـدوم پاکت می نازد تا ابد به عشق تو دل می بازد نـور الله الـصـمد حـیــدر مـدد زادۀ بـنـت اســد حـیــدر مــدد یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲) ******************************************************************* مـاه رحـمـت شـد، دل پـر از راز است بـــاب الـطــاف، ایــــزدی بـــاز اســت مـهربـان خـدا بـحـقّ عـلیٍ یــا الـهـنــا بـحــقّ عــلــیٍ کـن روزیّ این جـمـع ما هـم نـجـف و هـم کـربـلا راضی از ما بشود اگـر مولا این شود رضایت حیّ یـکـتـا زائر عـرش الـهـی مـیـشویم با نـوای یا عـلی و یا زهـرا یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲)
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
ای نـگـار نـازنـیـن من ای پــنـاه آخــریـن مـن ای همیشه صاحب دلم یا امـیـرالـمـومنـین من نــام دلـنـشـیـن و پـاک تـو قــرار ما ای وصـیّ مـصـطـــفـی شـیـر خــدا ای ولایت تو حکم واجب الـوجـوب یـا ابـالـحــسـن مــدد یــا مــرتـضـی ای ایمانم، یا علی مدد *** ای قرآنم ، یا علی مدد *** ای سلطانم ، یا علی مدد یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲) ************************************************************** تو مـسـیـحـای دل مـنی حلّ صدها مشکل منی من گـرفـتـار رخ توام با فـراقت قـاتــل مـنی لنگر و ستـون تویی به کـلّ عـالـمـین مـرد اول بــدر و خـیــبـر و حُــنــیـن توامیـر و رهبـری و شاه و سـروری ای نـگـار عـالــمـیـن یا ابا الـحــسـیـن حیدر مولا؛یا علی مدد***عشق زهرا؛یا علی مدد *** دریاب ما را؛یا علی مدد یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انبـیـا گشته اند مست جـام حـیـدری در سما صفدری؛ در زمین دلاوری تو شفیق پیغمبرانی *** تو به جسم دین عین جانی *** جد مولا صاحب زمانی ما گـدایان رحمت تو*** جـمـله مـداح هیبت تو*** جـان به قـربان غـربت تو حیدر مولا؛ یا علی مدد***حیدر مولا؛ یا علی مدد***حیدر مولا؛ یا علی مدد یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲)
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
حـال دل حـور و ملک گـردیـده عـالی آمـد بـه دنـیـا حضرت مـولی الـمـوالی ذکرمحبین، نور و تبارک میـلاد مولا ، بادا مبارک بـر کـلّ مخـلـوقـان ولـی آمـد بـه دنــیـا نـجـل ابـوطـالـب عــلـی آمـد بـه دنـیــا بادا مبارک مقدم مولود کعبه ********************** تـفـسـیــر آیـات خــدا؛ آمـد خــوش آمـد جـان نـبـی مـصـطـفـی آمـد خـوش آمـد خاک حریمش،فخر وسعادت قرآن بخواند،وقت ولادت سیـمـای قـرآن در کـلام اوعــیـان است نـورعیانش را چه حاجت بر بیان است بادا مبارک مقدم مولود کعبه ********************** من که به عـشـق ناب حـیـدر مبـتـلایـم در اعــتـکــاف کــنــج ایــوان طـلایــم ذکریا حیدر، اوج عبادات برمعتکفها،روح مناجات یا رب به حـقّ شـیـعـیـان مـرتـضـایـی مـا را نـمـا بـا یــا عـــلـی کـربـبـلایــی بادا مبارک مقدم مولود کعبه
: امتیاز
|